دانلود مستقیم فیلم کلاسیک : آقای اسمیت به واشنگتن می رود Mr Smith Goes to Washington 1939 دانلود با لینم مدیافایر و زیرنویس فارسی
imdb;8.4/10
top 250: #112
کارگردان: فرانک کاپارا
براي دانلود روي خواندن مطالب ديگر کليک کنيد
جیمز استوارت، دانلود فیلم کلاسیک، دانلود فیلم آقای اسمیت به واشنگتن می رود 1939، دانلود فیلم Mr Smith Goes to Washington1939 ، Mr Smith Goes to Washington
pass: thedirectdownloadblogspot
زیرنویس
http://www.all4divx.com/subtitles/Mr+Smith+Goes+To+Washington+%281939%29/Farsi+Persian/1
نام فیلم: آقای اسمیت به واشنگتن می رود
کارگردان: Frank Capra
سال ساخت: 1939
کشور سازنده: آمریکا
درجه: نامشخص
درباره فیلم:
داستان فيلم مربوط مى شود به يک سناتور جوان اهل مونتانا.نام اين سناتور جفرسون اسميت است و دو تا از دولتمردان آمريکايى او را وارد گود مى کنند تا از حس وطن پرستى و شور و شوقى که براى آباد کردن ايالتش دارد استفاده کنند و بودجه کلانى براى مونتانا بگيرند که البته بيشترش قرار است توى جيب خودشان برود. اسميت که وعده ها را باور کرده به عنوان سناتور جوان به واشنگتن مى رود و ناگهان با فسادى که کشور را گرفته مواجه مى شود...
(منبع: خبرگزاری آفتاب www.aftab.ir)
داستان فيلم مربوط مى شود به يک سناتور جوان اهل مونتانا.نام اين سناتور جفرسون اسميت است و دو تا از دولتمردان آمريکايى او را وارد گود مى کنند تا از حس وطن پرستى و شور و شوقى که براى آباد کردن ايالتش دارد استفاده کنند و بودجه کلانى براى مونتانا بگيرند که البته بيشترش قرار است توى جيب خودشان برود. اسميت که وعده ها را باور کرده به عنوان سناتور جوان به واشنگتن مى رود و ناگهان با فسادى که کشور را گرفته مواجه مى شود...
(منبع: خبرگزاری آفتاب www.aftab.ir)
جوایز و افتخارات:
این فیلم کاندید یازده جایزه اسکار شده بود که هیچکدام را نتوانست به دست بیاورد.
این فیلم کاندید یازده جایزه اسکار شده بود که هیچکدام را نتوانست به دست بیاورد.
نقد فیلم: (خواندن این بخش قبل از تماشای فیلم توصیه نمی شود)
اف.بی.آی، ارتش، گارد ساحلی و وزارت خارجه از آن اركانی هستند كه در سینمای آمریكا به انحاء مختلف مورد انتقاد و تحقیر قرار گرفتهاند و استودیوی فیلمسازی «وارنر» انحصار این كار را در اختیار خود دارد. ولی اینبار فرانك كاپرا با كمدی جدید «آقای اسمیت به واشنگتن میرود» و روانه ساختن آن به سالنهای نمایش به سراغ بزرگترین شكار یعنی سنای آمریكا رفته است. البته چیزی كه باعث شد او نوك پیكان خود را به این هدف نشانهگیری كند؛ بند نانوشتهای از منشور حقوق مدنی است كه به هر شهروند صاحبرأیِ آمریكایی اجازه میدهد دست كم یكبار آزادانه به سنا تلنگری زده و آن را مورد نقد و انتقاد قرار دهد. و «كاپرا» با بهترین طنز ممكن از این حق مدنی خود استفاده میكند؛ معذلك اگر با این كار او آب هم در دل نمایندگان تكان نخورد این دیگر تقصیر «كاپرا» نیست؛ بلكه عیب و ایراد به خود سنا بازمیگردد كه واقعاً جای نگرانی دارد.
آقای كاپرا در عین اینكه طنزپرداز شجاعی است، به دمكراسی ایمان دارد و با وجودی كه بررسیكنندگان لوایح در كنگره آمریكا را به نوعی سینجیم كرده و زیر ذرهبین میگذارد كه چندان هم مهربان نیست ولی به هر تقدیر چون ابزار حكومت آمریكایی هستند، به رغم عدم كفایتشان با ملاطفت و نگاهی امیدوارانه با ایشان برخورد میكند. اكثر كارگردانان برای بیان عقیده خود از درام یا ملودرام استفاده كردهاند؛ ولی كاپرا به طنز و شوخی متوسل شده است. در نتیجه، كمدی او صرفاً یك شوخی بینظیر از آب درنیامده، بلكه دلیل الهامبخش و تفكربرانگیزی است بر آزادی، صداقت و سادگی و شرافت ذاتی آدمهای معمولی.
«جفرسون اسمیت» برای مدت كوتاهی در پُست سناتور به واشنگتن میآید و از دیدن شكوه خیرهكننده این شهر در حیرت فرو میرود. پیشاهنگان پسر دعای خیر خود را بدرقه راه او میكنند درحالیكه سردمدار یكی از احزاب خداخدا میكند كه او از دوز و كلكی كه در لایحه تسلیمی به سنا وجود دارد سردرنیاورد. سناتور ارشد تلاش میكند زیرجُلكی این لایحه را در سنا به تصویب برساند. اما اسمیت بالاخره پی میبرد؛ او نمیتواند باور كند سناتوری كه تا حد خدایی میستودش، آدم متقلبی باشد. تشكیلات سیاسی كه مستأصل شده است وارد عمل میشود و برایش پاپوش میدوزد؛ تا پیش از آنكه اسمیت دست به كاری جدّی بزند او را از سنا اخراج كنند. اما حق به پیروزی میرسد، خصوصاً وقتی كه یك منشی جوان زرنگ در كنار اسمیت باشد تا هنر ناخوشایند سخنرانیِ بازدارنده و طولانی را به او بیاموزد شاید كه ایمان او و ما به دمكراسی پایدار بماند.
كاپرا داستان فیلم و ماجراهایش را به زیبایی كنار هم نشانده و تعادل بینقصی بین آنها برقرار نموده است. با زبردستی ویژه خود، قصه را در تاروپود فراز و فرودهای سیاسی كمدیاش میتَنَد و نگاهی پر از ریشخند به صحنه واشنگتن میاندازد؛ از نقطهای كه افكار عمومی شكل میگیرد؛ شروع كرده و با گامهایی حیرتانگیز درست به موقع حاضر میشود تا با تافتن رشتههای داستان، درام پرمعنایی بیافریند. «سیدنی بوچمن»، نویسنده فیلمنامه «آقای اسمیت به واشنگتن میرود» نیز شایسته قدردانی است زیرا اثری منسجم و استادانه آفریده است.
كاپرا مرد خوششانسی است. «جفرسون اسمیت» با بازیگری «جیمز استوارت» وی را به مرد فصل سینما تبدیل كرد. صحنههای زیبایی در فیلم چیده شده اما زیباترینش صحنه سخنرانی طولانی اسمیت و لرزیدن صدایش هنگام قرائت لایحه است، و طریقه پرتاب كردن كلاهش وقتی كه با دختر سناتور ارشد ملاقات میكند، و نیز سوت زدنش برای سناتورها كه از خستگی رویشان را بازگرداندهاند.»
«كلاد رینز» در نقش سناتور ارشد، ادوارد آرنولد» در نقش جاده صافكن حزب، و «توماس میچل» در نقش خبرنگار مزاحم و دردسرآفرین همگی بازیهای زیبایی از خود ارایه میكنند.
«آقای اسمیت» بهترین نمایش سال است. حتی سرگرمكنندهتر از جریانات سنا.
روزگاری مردم آمریكا عاشق رییسجمهورشان بودند. حتی مخالفان سرسخت رییسجمهوری همچون فرانكلین دی روزولت نیز او را میستودند. شاید به همین دلیل باشد كه فیلمهای سیاسی بلند در آن قدیمها در آمریكا به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد. «تولد یك ملّت» و «حرص» دو فیلم كلاسیك صامت بودند كه موضوع سیاسی داشتند اما به فرآیندهای سیاسی آمریكا تلنگر نمیزدند. حتی در سالهای ركود اقتصادی بزرگ آمریكا نیز علاقه زیادی به درامهای جدّی سیاسی دیده نمیشود؛ پس تعجبی ندارد كه فیلم حیرتانگیز «سفرهای سولیوان» (1942) ساخته پرستون استرجز بدین جمعبندی میرسد كه برای خنداندن مردم، گفتنیها زیاد است، چرا كه تنها سرمایه بعضی از آدمها همین است. شخصیت اول این فیلم یك كارگردان مصمم هالیوودی است كه قصد دارد فیلمی با عنوان «برادر! كجایی؟» بسازد.
لكن در سال 1939 درحالیكه مخاصمات اروپاییان، سرخط اخبار شده بود، فیلمساز محبوب مردم، فرانك كاپرا، با ساخت فیلم حیرتآور «آقای اسمیت به واشنگتن میرود»، سریال فیلمهای سیاسی آمریكا را كلید زد.
جیمز استوارت كه تازه از بازی در فیلم كمدی عجیب و غریب «نمیتونی اونو با خودت ببری» ساخته كاپرا خلاص شده است كه در فیلم جدید او در نقش جفرسون اسمیت ظاهر میشود، یك قهرمان جوان سادهلوح آرمانگرا از یكی از ایالتهای غرب میانه آمریكا كه هیچ نامی از آن منطقه برده نمیشود. او سرپرست پیشاهنگان پسر است و پس از آنكه به تنهایی آتشسوزی جنگلی را خاموش میكند قهرمان ایالتش میشود. «كلاد رینز» نقش سناتور «جو پاین» را ایفا میكند كه میبایست با فرماندار ایالت (گای كیبی) و رییس حزب (ادوارد آرنولد) سناتور دیگری را برای راهیابی به كنگره انتخاب كنند. «باس تایلور» میخواهد یك هالوی سیاسی را منصوب كند اما فرماندار از این بیمناك است كه اگر یكی از دنبالهرُوان تایلور انتخاب شود؛ رأیدهندگان ایالت اعتراض كنند. فرماندار پس از مدتی بلاتكلیفی بالاخره جف اسمیت، تازهوارد دنیای سیاست را برمیگزیند. هرچند باس تایلور ابتدا نسبت به این انتخاب معترض است اما سیاستمدار خام جوان پس از تجلیل از سناتور پاین و ایراد چند سخنرانی میهنپرستانه به دلهای مردم راه مییابد.
اما قضایا بدین خوبی پیش نمیرود. جِف اسمیت این واقعیت تلخ را كشف میكند كه آمریكا نه با حقیقت و راستی بلكه با تقلّب و تبانیهای پشت پرده اداره میشود. جف به جای تسلیم در برابر دنیای فاسد سیاست، گام در راه برملا كردن نقیصهها و اشكالات نظام مینهد. «كلاریسا ساندرز» با بازیگری «ژان آرتور» گزارشگری است كه بهدنبال خبرهای داغ و دسته اولی است و در این جستوجو با جوان ایدهآلیست فیلم برخورد میكند و سرانجام پس از كشوقوسهای فراوان و پی بردن به سادهلوحی سیاسی جف درصدد كمك به او برمیآید. جف به كمك كلاریسا و سایر حامیان سیاسیاش كه از نظرات او برای مقابله با فساد و اصلاح امور استقبال میكنند، سخت میكوشد تا ماشین سیاسی «جو پاین» را از كار بیندازد.
آقای اسمیت با یاد گرفتن قواعد و آئیننامههای سنا، یك درس مدنی و درواقع تاریخچه مراحل قانونگذاری آمریكا را ارائه میكند. فیلم آگاهیبخش، جالب و مهیّج است كه نقطه اوجش جمله معروف اسمیت است كه میگوید: «یا مطلقاً حق با منه... یا دیوانه هستم!» داستان فیلم مانند بیشتر فیلمهای كاپرا، حول محور رهایی دور میزند و هر چند در مواردی بیمزه و آشكارا میهنپرستانه به نظر میرسد، ـ بهویژه برای غیرآمریكاییان و غیر جمهوریخواهان ـ ؛ با وجود این به ساز و كارهای مخفی واشنگتن به شیوهای عمیق میپردازد. شایان ذكر است كه فیلمهای بعدی نظیر «پند و رضایت» (1962)، «بهترین مرد» (1964)، «كاندیدا» (1972)، و «رنگهای اصلی» (1998) و مواردی از این قبیل كه دستمایه آنها فرآیندهای سیاسی آمریكا بود از این فیلم الهام گرفتند.
(این نقد در سال 1939 توسط ؟؟ نوشته شده است)- منبع سایت سوره
آقای كاپرا در عین اینكه طنزپرداز شجاعی است، به دمكراسی ایمان دارد و با وجودی كه بررسیكنندگان لوایح در كنگره آمریكا را به نوعی سینجیم كرده و زیر ذرهبین میگذارد كه چندان هم مهربان نیست ولی به هر تقدیر چون ابزار حكومت آمریكایی هستند، به رغم عدم كفایتشان با ملاطفت و نگاهی امیدوارانه با ایشان برخورد میكند. اكثر كارگردانان برای بیان عقیده خود از درام یا ملودرام استفاده كردهاند؛ ولی كاپرا به طنز و شوخی متوسل شده است. در نتیجه، كمدی او صرفاً یك شوخی بینظیر از آب درنیامده، بلكه دلیل الهامبخش و تفكربرانگیزی است بر آزادی، صداقت و سادگی و شرافت ذاتی آدمهای معمولی.
«جفرسون اسمیت» برای مدت كوتاهی در پُست سناتور به واشنگتن میآید و از دیدن شكوه خیرهكننده این شهر در حیرت فرو میرود. پیشاهنگان پسر دعای خیر خود را بدرقه راه او میكنند درحالیكه سردمدار یكی از احزاب خداخدا میكند كه او از دوز و كلكی كه در لایحه تسلیمی به سنا وجود دارد سردرنیاورد. سناتور ارشد تلاش میكند زیرجُلكی این لایحه را در سنا به تصویب برساند. اما اسمیت بالاخره پی میبرد؛ او نمیتواند باور كند سناتوری كه تا حد خدایی میستودش، آدم متقلبی باشد. تشكیلات سیاسی كه مستأصل شده است وارد عمل میشود و برایش پاپوش میدوزد؛ تا پیش از آنكه اسمیت دست به كاری جدّی بزند او را از سنا اخراج كنند. اما حق به پیروزی میرسد، خصوصاً وقتی كه یك منشی جوان زرنگ در كنار اسمیت باشد تا هنر ناخوشایند سخنرانیِ بازدارنده و طولانی را به او بیاموزد شاید كه ایمان او و ما به دمكراسی پایدار بماند.
كاپرا داستان فیلم و ماجراهایش را به زیبایی كنار هم نشانده و تعادل بینقصی بین آنها برقرار نموده است. با زبردستی ویژه خود، قصه را در تاروپود فراز و فرودهای سیاسی كمدیاش میتَنَد و نگاهی پر از ریشخند به صحنه واشنگتن میاندازد؛ از نقطهای كه افكار عمومی شكل میگیرد؛ شروع كرده و با گامهایی حیرتانگیز درست به موقع حاضر میشود تا با تافتن رشتههای داستان، درام پرمعنایی بیافریند. «سیدنی بوچمن»، نویسنده فیلمنامه «آقای اسمیت به واشنگتن میرود» نیز شایسته قدردانی است زیرا اثری منسجم و استادانه آفریده است.
كاپرا مرد خوششانسی است. «جفرسون اسمیت» با بازیگری «جیمز استوارت» وی را به مرد فصل سینما تبدیل كرد. صحنههای زیبایی در فیلم چیده شده اما زیباترینش صحنه سخنرانی طولانی اسمیت و لرزیدن صدایش هنگام قرائت لایحه است، و طریقه پرتاب كردن كلاهش وقتی كه با دختر سناتور ارشد ملاقات میكند، و نیز سوت زدنش برای سناتورها كه از خستگی رویشان را بازگرداندهاند.»
«كلاد رینز» در نقش سناتور ارشد، ادوارد آرنولد» در نقش جاده صافكن حزب، و «توماس میچل» در نقش خبرنگار مزاحم و دردسرآفرین همگی بازیهای زیبایی از خود ارایه میكنند.
«آقای اسمیت» بهترین نمایش سال است. حتی سرگرمكنندهتر از جریانات سنا.
روزگاری مردم آمریكا عاشق رییسجمهورشان بودند. حتی مخالفان سرسخت رییسجمهوری همچون فرانكلین دی روزولت نیز او را میستودند. شاید به همین دلیل باشد كه فیلمهای سیاسی بلند در آن قدیمها در آمریكا به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد. «تولد یك ملّت» و «حرص» دو فیلم كلاسیك صامت بودند كه موضوع سیاسی داشتند اما به فرآیندهای سیاسی آمریكا تلنگر نمیزدند. حتی در سالهای ركود اقتصادی بزرگ آمریكا نیز علاقه زیادی به درامهای جدّی سیاسی دیده نمیشود؛ پس تعجبی ندارد كه فیلم حیرتانگیز «سفرهای سولیوان» (1942) ساخته پرستون استرجز بدین جمعبندی میرسد كه برای خنداندن مردم، گفتنیها زیاد است، چرا كه تنها سرمایه بعضی از آدمها همین است. شخصیت اول این فیلم یك كارگردان مصمم هالیوودی است كه قصد دارد فیلمی با عنوان «برادر! كجایی؟» بسازد.
لكن در سال 1939 درحالیكه مخاصمات اروپاییان، سرخط اخبار شده بود، فیلمساز محبوب مردم، فرانك كاپرا، با ساخت فیلم حیرتآور «آقای اسمیت به واشنگتن میرود»، سریال فیلمهای سیاسی آمریكا را كلید زد.
جیمز استوارت كه تازه از بازی در فیلم كمدی عجیب و غریب «نمیتونی اونو با خودت ببری» ساخته كاپرا خلاص شده است كه در فیلم جدید او در نقش جفرسون اسمیت ظاهر میشود، یك قهرمان جوان سادهلوح آرمانگرا از یكی از ایالتهای غرب میانه آمریكا كه هیچ نامی از آن منطقه برده نمیشود. او سرپرست پیشاهنگان پسر است و پس از آنكه به تنهایی آتشسوزی جنگلی را خاموش میكند قهرمان ایالتش میشود. «كلاد رینز» نقش سناتور «جو پاین» را ایفا میكند كه میبایست با فرماندار ایالت (گای كیبی) و رییس حزب (ادوارد آرنولد) سناتور دیگری را برای راهیابی به كنگره انتخاب كنند. «باس تایلور» میخواهد یك هالوی سیاسی را منصوب كند اما فرماندار از این بیمناك است كه اگر یكی از دنبالهرُوان تایلور انتخاب شود؛ رأیدهندگان ایالت اعتراض كنند. فرماندار پس از مدتی بلاتكلیفی بالاخره جف اسمیت، تازهوارد دنیای سیاست را برمیگزیند. هرچند باس تایلور ابتدا نسبت به این انتخاب معترض است اما سیاستمدار خام جوان پس از تجلیل از سناتور پاین و ایراد چند سخنرانی میهنپرستانه به دلهای مردم راه مییابد.
اما قضایا بدین خوبی پیش نمیرود. جِف اسمیت این واقعیت تلخ را كشف میكند كه آمریكا نه با حقیقت و راستی بلكه با تقلّب و تبانیهای پشت پرده اداره میشود. جف به جای تسلیم در برابر دنیای فاسد سیاست، گام در راه برملا كردن نقیصهها و اشكالات نظام مینهد. «كلاریسا ساندرز» با بازیگری «ژان آرتور» گزارشگری است كه بهدنبال خبرهای داغ و دسته اولی است و در این جستوجو با جوان ایدهآلیست فیلم برخورد میكند و سرانجام پس از كشوقوسهای فراوان و پی بردن به سادهلوحی سیاسی جف درصدد كمك به او برمیآید. جف به كمك كلاریسا و سایر حامیان سیاسیاش كه از نظرات او برای مقابله با فساد و اصلاح امور استقبال میكنند، سخت میكوشد تا ماشین سیاسی «جو پاین» را از كار بیندازد.
آقای اسمیت با یاد گرفتن قواعد و آئیننامههای سنا، یك درس مدنی و درواقع تاریخچه مراحل قانونگذاری آمریكا را ارائه میكند. فیلم آگاهیبخش، جالب و مهیّج است كه نقطه اوجش جمله معروف اسمیت است كه میگوید: «یا مطلقاً حق با منه... یا دیوانه هستم!» داستان فیلم مانند بیشتر فیلمهای كاپرا، حول محور رهایی دور میزند و هر چند در مواردی بیمزه و آشكارا میهنپرستانه به نظر میرسد، ـ بهویژه برای غیرآمریكاییان و غیر جمهوریخواهان ـ ؛ با وجود این به ساز و كارهای مخفی واشنگتن به شیوهای عمیق میپردازد. شایان ذكر است كه فیلمهای بعدی نظیر «پند و رضایت» (1962)، «بهترین مرد» (1964)، «كاندیدا» (1972)، و «رنگهای اصلی» (1998) و مواردی از این قبیل كه دستمایه آنها فرآیندهای سیاسی آمریكا بود از این فیلم الهام گرفتند.
(این نقد در سال 1939 توسط ؟؟ نوشته شده است)- منبع سایت سوره
دیالوگ جالبی از فیلم:
خانم ساندرز آئیننامه مجلس را برای سناتور اسمیت تشریح میكند:
ساندرز: خُب.. یه سناتور باید به یه لایحه فكر كنه. مثلاً همون اردوگاه، باشه؟
اسمیت: باشه.
ساندرز: حالا باید چكار كنه؟ باید بشینه و هر چی به عقلش میرسه بنویسه: دلیلشو، چه وقتی، كجا، چهطوری و هر چیزی كه باید بنویسه. این خیلی وقتگیره.
اسمیت: بابا این كه خیلی سادهس.
ساندرز: میفهمم. خب این یكی این جوریه...
اسمیت: آره و با كمك تو..
ساندرز: البته من هم كمك میكنم. خُب... بله كمك میكنم یه جوری تموم بشه كه تا حالا سابقه نداشته مثلاً سه یا چهار روز.
اسمیت: ای بابا تو یه روز!
ساندرز: یه روزه؟!
اسمیت: اصلاً همین امشب.
ساندرز: امشب.. راستش جناب سناتور نمیخواهم نق بزنم، اما آدمای متمدن یه چیزی دارن به اسم شام.
اسمیت: اُ... منم گشنم شده. خُب چرا دستور ندیم غذا برامون بیارن... ناسلامتی ما آدمای مهمی هستیم... مگه نه؟
ساندرز: البته... باشه... میگم شامو برامون بیارن، ما آدمای بزرگی هستیم...
اسمیت:... و لایحهمونو صبح نشده تموم میكنیم!
ساندرز: باشه... سپیده نزده لایحه آمادهس. بعد ببرینش مجلس و معرفی كنین.
اسمیت: چطوری؟
ساندرز: تو سنا میایستی؟ یه نفس عمیق میكشی، بعد شروع میكنی به سخنرانی. اما خیلی بلند نباشه چون اونوقت بعضی از سناتورا چرتشون میبره. بعد یه پسر مو فرفری لایحه رو تحویل رییس میده و یه منشی چونهدراز میخوندش اونوقت میره تو كمیسیون مخصوص...
اسمیت: كمیسیون؟
ساندرز:كمیسیون.
اسمیت: ... چرا؟
ساندرز: ببین، كمیسیون... چند تا گروه سناتور هستن كه برای خوندن و بررسی لایحه، تشكیل جلسه میدن و بعد نتیجهش رو به تمام بینندهها گزارش میدن. لایحه رو تا همه نخونن احتمال موفقیت نداره.
اسمیت: حالا حالیم شد.
ساندرز: خوبه... كجا بودیم؟
اسمیت: كمیسیون لایحه رو گرفته.
ساندرز: بله... حالا چند روز میگذره. روزها، هفتهها! آخرش تازه میفهمن كه این یه لایحهس. بعد برای بحث و رأی میفرستندش به مجلس نمایندگان. اما باید بِرِه تو نوبت رسیدگی.
اسمیت: نوبت رسیدگی؟
ساندرز: خوب این قاعده كاراشونه. لایحه شما باید انقدر تو نوبت بمونه تا كمیته تداركاتی بفهمه كه موضوع مهمی داره.
اسمیت: این دیگه چیه؟
ساندرز: چی؟
اسمیت: كمیته تداركاتی.
ساندرز: ... فكر میكنی به جایی رسیدیم؟
اسمیت: بله، دوشیزه ساندرز. حالا بگین، كمیته تداركاتی چیه؟
ساندرز: كمیتهای كه رهبرای حزب اكثریت تو اون هستن. اونا تأیید میكنن كه لایحهتون اهمیت داره كه به صدر لیستشون بفرستن.
اسمیت: خوب، لایحه من كه هس!
ساندرز: ببخشید... این ... كجا بودیم؟...
اسمیت: رسیدیم به مجلس.
ساندرز: بله، مجلس. اصلاح میكنن، تغییرش میدن و لایحه رو به سنا عودت میدن. اگه سنا از اصلاحات مجلس راضی نباشه؛ اونوقت خودشون دوباره تغییرش میدن. اگه مجلس از این دستكاریها خوشش نیاد؛ تازه اول بدبختیه.
اسمیت: كه اینطور؟
ساندرز: اگه كار به این جا برسه هر كدوم از دو تا مجلس نمایندههایی رو تعیین میكنن تا با هم شور كنن و یه جوری قضیه رو فیصله بدن. آخر سر بعد از این همه كشمكش، اگه از لایحهتون چیزی مونده باشه میره تو نوبت رأیگیری. اونوقت تو روز رأیگیری... كنگره رأیگیری رو به وقت دیگهای موكول میكنه. با مَنین سناتور؟
اسمیت: اوه... مییاین لایحه رو شروع كنیم یا اوّل شام بخوریم؟!
سناتور اسمیت: «حالا ببین چی میگم. همه دنیا هم جمع بشن تا منو از مجلس بندازن بیرون تا تموم حرفامو نزنم كوتاه نمییام حتی اگه یه زمستون طول بكشه.»
سناتور اسمیت خیلی زود متوجه میشود كه دستگاه سیاسی ایالتش میخواهند او را از سر راه بردارند به همین دلیل با آنها درگیر میشود. سیاستمداران از هر راهی وارد میشوند تا اسمیت را به زمین بزنند و آخرین راهی كه برای او باقی مانده، سخنرانی طولانی در صحن سناست. تا زمانی كه آنجا ایستاده و حرف میزند؛ كسی نمیتواند پایینش بیاورد. اما اگر كم بیاورد یا پاهایش خسته شوند؛ كار از كار میگذرد.
سناتور اسمیت: پدرم همیشه میگفت تنها هدفی كه ارزش جنگیدن داره؛ هدفهای شكست خوردهاس.
سناتور اسمیت: یه چیزی در مورد مردا خیلی خندهداره. اونا اولش پسربچهان. مگه این سناتورا یه روز خودشون پسربچه نبودن؟! منم به همین خاطر دیدم فكر خوبیه این پسرا رو از شهرهای شلوغ و زیرزمینهای دمكرده برا یه چند ماهی تو سال بیرون بیاورم. و جسمشون و فكرشونو برای كارای مردای بزرگ پرورش بدم. مگه نه اینكه یه روزی همین پسرا پشت همین میزا قراره بشینن؟
ساندرز: خُب.. یه سناتور باید به یه لایحه فكر كنه. مثلاً همون اردوگاه، باشه؟
اسمیت: باشه.
ساندرز: حالا باید چكار كنه؟ باید بشینه و هر چی به عقلش میرسه بنویسه: دلیلشو، چه وقتی، كجا، چهطوری و هر چیزی كه باید بنویسه. این خیلی وقتگیره.
اسمیت: بابا این كه خیلی سادهس.
ساندرز: میفهمم. خب این یكی این جوریه...
اسمیت: آره و با كمك تو..
ساندرز: البته من هم كمك میكنم. خُب... بله كمك میكنم یه جوری تموم بشه كه تا حالا سابقه نداشته مثلاً سه یا چهار روز.
اسمیت: ای بابا تو یه روز!
ساندرز: یه روزه؟!
اسمیت: اصلاً همین امشب.
ساندرز: امشب.. راستش جناب سناتور نمیخواهم نق بزنم، اما آدمای متمدن یه چیزی دارن به اسم شام.
اسمیت: اُ... منم گشنم شده. خُب چرا دستور ندیم غذا برامون بیارن... ناسلامتی ما آدمای مهمی هستیم... مگه نه؟
ساندرز: البته... باشه... میگم شامو برامون بیارن، ما آدمای بزرگی هستیم...
اسمیت:... و لایحهمونو صبح نشده تموم میكنیم!
ساندرز: باشه... سپیده نزده لایحه آمادهس. بعد ببرینش مجلس و معرفی كنین.
اسمیت: چطوری؟
ساندرز: تو سنا میایستی؟ یه نفس عمیق میكشی، بعد شروع میكنی به سخنرانی. اما خیلی بلند نباشه چون اونوقت بعضی از سناتورا چرتشون میبره. بعد یه پسر مو فرفری لایحه رو تحویل رییس میده و یه منشی چونهدراز میخوندش اونوقت میره تو كمیسیون مخصوص...
اسمیت: كمیسیون؟
ساندرز:كمیسیون.
اسمیت: ... چرا؟
ساندرز: ببین، كمیسیون... چند تا گروه سناتور هستن كه برای خوندن و بررسی لایحه، تشكیل جلسه میدن و بعد نتیجهش رو به تمام بینندهها گزارش میدن. لایحه رو تا همه نخونن احتمال موفقیت نداره.
اسمیت: حالا حالیم شد.
ساندرز: خوبه... كجا بودیم؟
اسمیت: كمیسیون لایحه رو گرفته.
ساندرز: بله... حالا چند روز میگذره. روزها، هفتهها! آخرش تازه میفهمن كه این یه لایحهس. بعد برای بحث و رأی میفرستندش به مجلس نمایندگان. اما باید بِرِه تو نوبت رسیدگی.
اسمیت: نوبت رسیدگی؟
ساندرز: خوب این قاعده كاراشونه. لایحه شما باید انقدر تو نوبت بمونه تا كمیته تداركاتی بفهمه كه موضوع مهمی داره.
اسمیت: این دیگه چیه؟
ساندرز: چی؟
اسمیت: كمیته تداركاتی.
ساندرز: ... فكر میكنی به جایی رسیدیم؟
اسمیت: بله، دوشیزه ساندرز. حالا بگین، كمیته تداركاتی چیه؟
ساندرز: كمیتهای كه رهبرای حزب اكثریت تو اون هستن. اونا تأیید میكنن كه لایحهتون اهمیت داره كه به صدر لیستشون بفرستن.
اسمیت: خوب، لایحه من كه هس!
ساندرز: ببخشید... این ... كجا بودیم؟...
اسمیت: رسیدیم به مجلس.
ساندرز: بله، مجلس. اصلاح میكنن، تغییرش میدن و لایحه رو به سنا عودت میدن. اگه سنا از اصلاحات مجلس راضی نباشه؛ اونوقت خودشون دوباره تغییرش میدن. اگه مجلس از این دستكاریها خوشش نیاد؛ تازه اول بدبختیه.
اسمیت: كه اینطور؟
ساندرز: اگه كار به این جا برسه هر كدوم از دو تا مجلس نمایندههایی رو تعیین میكنن تا با هم شور كنن و یه جوری قضیه رو فیصله بدن. آخر سر بعد از این همه كشمكش، اگه از لایحهتون چیزی مونده باشه میره تو نوبت رأیگیری. اونوقت تو روز رأیگیری... كنگره رأیگیری رو به وقت دیگهای موكول میكنه. با مَنین سناتور؟
اسمیت: اوه... مییاین لایحه رو شروع كنیم یا اوّل شام بخوریم؟!
سناتور اسمیت: «حالا ببین چی میگم. همه دنیا هم جمع بشن تا منو از مجلس بندازن بیرون تا تموم حرفامو نزنم كوتاه نمییام حتی اگه یه زمستون طول بكشه.»
سناتور اسمیت خیلی زود متوجه میشود كه دستگاه سیاسی ایالتش میخواهند او را از سر راه بردارند به همین دلیل با آنها درگیر میشود. سیاستمداران از هر راهی وارد میشوند تا اسمیت را به زمین بزنند و آخرین راهی كه برای او باقی مانده، سخنرانی طولانی در صحن سناست. تا زمانی كه آنجا ایستاده و حرف میزند؛ كسی نمیتواند پایینش بیاورد. اما اگر كم بیاورد یا پاهایش خسته شوند؛ كار از كار میگذرد.
سناتور اسمیت: پدرم همیشه میگفت تنها هدفی كه ارزش جنگیدن داره؛ هدفهای شكست خوردهاس.
سناتور اسمیت: یه چیزی در مورد مردا خیلی خندهداره. اونا اولش پسربچهان. مگه این سناتورا یه روز خودشون پسربچه نبودن؟! منم به همین خاطر دیدم فكر خوبیه این پسرا رو از شهرهای شلوغ و زیرزمینهای دمكرده برا یه چند ماهی تو سال بیرون بیاورم. و جسمشون و فكرشونو برای كارای مردای بزرگ پرورش بدم. مگه نه اینكه یه روزی همین پسرا پشت همین میزا قراره بشینن؟
مدت فیلم: 129 دقیقه
جیمز استوارت، دانلود فیلم کلاسیک، دانلود فیلم آقای اسمیت به واشنگتن می رود 1939 ، دانلود فیلم Mr Smith Goes to Washington 1939 ، ،
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر