دانلود فیلم هانابی با لینک مستقیم مدیا فایر Hana-bi 1997
imdb: 7/8/10
votes: 11,042
کارگردان: تاکشی کیتانو
براي دانلود روي خواندن مطالب ديگر کليک کنيد
دانلود مستقيم فيلم کیتانو، فیلم ژاپنی، فیلم آسیایی، Hana-bi 1997
http://www.mediafire.com/?sharekey=24312c916d1f1780ab1eab3e9fa335ca65084d95ba30a867
دانلود فیلم هانابی از کیتانو کارگردان ژاپنی، مدیا فایر، فیلم ژاپنی
download film,mediafire,دانلود مستقيم فيلم درام؛ دانلود مستقيم فيلم جنایی،دانلود مستقيم فيلم از مديا فاير، زيرنويس فارسي، دانلود مستقيم فيلم کیتانو، فیلم ژاپنی، فیلم آسیایی، Hana-bi 1997
هانابی (آتشبازی)
آنچه در نگاه اول در فیلم توجه را جلب میکند «خشونت» است. اما اجرا و انگیزه خشونت در اینجا تفاوت ذاتی با خشونت در بخش اعظم فیلمهای سینمایی دارد. خشونت هانابی ریشه در فرهنگ ژاپنی دارد حتی مفهوم انتقام نیز در اینجا حاصل از خشم نیست.
هر چند بیننده عادی تنها به فرم بیرونی برخوردها توجه میکند اما در فیلم دو فرم زیباشناسی به ظاهر متضاد همزمان با هم حرکت میکند برخوردهای فیزیکی شخصیت نخست با نقاشیهای شخصیت دوم تلفیق میشود. اما آیا این دو روند در مقابل هم قرار دارند؟ خشونت در فیلم دارای زیباشناسی خاصی است. حتی مفهوم آمریکایی و گانکستری «خونسردی» نیز نمیتواند به خوبی بیان کننده اجرای خشونت توسط شخصیت اول باشد. در اینجا خشونت با مفهوم «حزن» همراه است. و یا انتقام به جای این که برخواسته از خشم باشد برآمده از «علاقه» است. به خصوص حذف شدن جنبههای خشم در اجرای خشونت فرم نرمی را به آن داده است که بیننده کم میکند خشونت را بپذیرد.
فیلم همچون نقاشیها و هایکوهای ژاپنی شکل میگیرد. قابهایی بسته که حرکت خطوط در آن به هیچ وجه شکسته نیست. حرکتی نرم بر سطح ذهن که هر چقدر هم در آن برخورد باشد باز هم این برخوردها تاثیری در فضای آرام کل اثر ندارد حتی در ترسیم یک جنگ سامورایی نیز همین خطوط نرم کمک میکند که به جای حس برانگیختگی در بیننده حس توام با آرامش و حرکت ایجاد شود.
اما شاعرانگی کار در تدوین نمود مشخصی دارد. در بسیاری نماها، نما حتی بعد از پایان روایت نیز امتداد دارد. انگار بیننده هنوز باید به دنبال چیز دیگری باشد چیزی فراتر از انچه گفته میشود. از سوی دیگر کنار هم بودن نماها و زمانهای متفاوت باعث شده است خواننده تنها یک بیینده صرف در روند کار نباشد. او باید خود همچون یک تدوینگر این نماها را مرتب کرده و یا به هم میریزد. در هایکو نیز ما به سه سطر روبهرو هستیم سه سطری که معمولاً از همنشینی یا تصویر با یک اندیشه و در نهایت رسیدن به شهود یا اوج تشکیل شده است. در اینجا این سطرها به همین سه سطر محدود نشده است.
شاید در مقایسه کیتانو از نظر نمایش خشونت با تارانتینو قابل مقایسه باشد. نکته قابل توجه در این است که هر دو اینها نمایشگر ریشههای فرهنگی خود در فضایی مشترک هستند. خشونت در کار تارانتینو نمایش خشونت است و باسمهای کردن آن از طریق تکرار و تکرار خشونت در کارهای تارانتینو در دو قطب متضاد خشم و خونسردی قرار دارد. اما در اینجا خشونت زیباست به معنی هنری آن، زیبایی نشات گرفته از اخلاق و حس این مقایسه البته در مقام ارزشگذاری نیست تنها بیان این تفاوت است که ممکن است یک مفهوم در اجراهای فرهنگی متفاوت چه تاثیری داشته باشد و دنیا امروز چقدر محتاج این اجراهای متفاوت است تا درک انسانی جامعتر شود. شاید قدرت فرهنگی آمریکا از درک ضرورت این چندگانگی باشد. جایی که تارانتینو در فیلمهای آخر سعی میکند به این خشونت شرقی نزدیک شود ولی چندان موفق نمیشود.
هانابی گذشته از کلیت خود، برای حس کردن است حتی حضور نقاشیها و کادربندیهای از شهر و طبیعت لحظههایی را در ذهن شما حک میکند. شاید فرم نهایی نقاشی شخصیت دوم بتواند گویای فرم اجرای فیلم باشد. نقاش فیلم در انتها مفاهیم را به شکل نقطههایی کنار هم قرار میگیرد. برف سفید نوشته میشود، نور زرد و خودکشی قرمز اما با وجود معنادار و زیبا بودن این نقطهها (نکتهها) در نمای دور ما با کلیتی روبهرو هستیم که به این صراحت بیان نمیشود (سطر پایانی هایکو) یک کلیت با امکان درکهای متفاوت توسط ناظرین متفاوت یک ناظر غربی خشونت ضربههای نهایی را در آن درک یا ناظر اجتماعی طنز پشت کار را در مییابد. و یک ناظر شاعر زیبایی را یک زیبایی ناب شرقی
آنچه در نگاه اول در فیلم توجه را جلب میکند «خشونت» است. اما اجرا و انگیزه خشونت در اینجا تفاوت ذاتی با خشونت در بخش اعظم فیلمهای سینمایی دارد. خشونت هانابی ریشه در فرهنگ ژاپنی دارد حتی مفهوم انتقام نیز در اینجا حاصل از خشم نیست.
هر چند بیننده عادی تنها به فرم بیرونی برخوردها توجه میکند اما در فیلم دو فرم زیباشناسی به ظاهر متضاد همزمان با هم حرکت میکند برخوردهای فیزیکی شخصیت نخست با نقاشیهای شخصیت دوم تلفیق میشود. اما آیا این دو روند در مقابل هم قرار دارند؟ خشونت در فیلم دارای زیباشناسی خاصی است. حتی مفهوم آمریکایی و گانکستری «خونسردی» نیز نمیتواند به خوبی بیان کننده اجرای خشونت توسط شخصیت اول باشد. در اینجا خشونت با مفهوم «حزن» همراه است. و یا انتقام به جای این که برخواسته از خشم باشد برآمده از «علاقه» است. به خصوص حذف شدن جنبههای خشم در اجرای خشونت فرم نرمی را به آن داده است که بیننده کم میکند خشونت را بپذیرد.
فیلم همچون نقاشیها و هایکوهای ژاپنی شکل میگیرد. قابهایی بسته که حرکت خطوط در آن به هیچ وجه شکسته نیست. حرکتی نرم بر سطح ذهن که هر چقدر هم در آن برخورد باشد باز هم این برخوردها تاثیری در فضای آرام کل اثر ندارد حتی در ترسیم یک جنگ سامورایی نیز همین خطوط نرم کمک میکند که به جای حس برانگیختگی در بیننده حس توام با آرامش و حرکت ایجاد شود.
اما شاعرانگی کار در تدوین نمود مشخصی دارد. در بسیاری نماها، نما حتی بعد از پایان روایت نیز امتداد دارد. انگار بیننده هنوز باید به دنبال چیز دیگری باشد چیزی فراتر از انچه گفته میشود. از سوی دیگر کنار هم بودن نماها و زمانهای متفاوت باعث شده است خواننده تنها یک بیینده صرف در روند کار نباشد. او باید خود همچون یک تدوینگر این نماها را مرتب کرده و یا به هم میریزد. در هایکو نیز ما به سه سطر روبهرو هستیم سه سطری که معمولاً از همنشینی یا تصویر با یک اندیشه و در نهایت رسیدن به شهود یا اوج تشکیل شده است. در اینجا این سطرها به همین سه سطر محدود نشده است.
شاید در مقایسه کیتانو از نظر نمایش خشونت با تارانتینو قابل مقایسه باشد. نکته قابل توجه در این است که هر دو اینها نمایشگر ریشههای فرهنگی خود در فضایی مشترک هستند. خشونت در کار تارانتینو نمایش خشونت است و باسمهای کردن آن از طریق تکرار و تکرار خشونت در کارهای تارانتینو در دو قطب متضاد خشم و خونسردی قرار دارد. اما در اینجا خشونت زیباست به معنی هنری آن، زیبایی نشات گرفته از اخلاق و حس این مقایسه البته در مقام ارزشگذاری نیست تنها بیان این تفاوت است که ممکن است یک مفهوم در اجراهای فرهنگی متفاوت چه تاثیری داشته باشد و دنیا امروز چقدر محتاج این اجراهای متفاوت است تا درک انسانی جامعتر شود. شاید قدرت فرهنگی آمریکا از درک ضرورت این چندگانگی باشد. جایی که تارانتینو در فیلمهای آخر سعی میکند به این خشونت شرقی نزدیک شود ولی چندان موفق نمیشود.
هانابی گذشته از کلیت خود، برای حس کردن است حتی حضور نقاشیها و کادربندیهای از شهر و طبیعت لحظههایی را در ذهن شما حک میکند. شاید فرم نهایی نقاشی شخصیت دوم بتواند گویای فرم اجرای فیلم باشد. نقاش فیلم در انتها مفاهیم را به شکل نقطههایی کنار هم قرار میگیرد. برف سفید نوشته میشود، نور زرد و خودکشی قرمز اما با وجود معنادار و زیبا بودن این نقطهها (نکتهها) در نمای دور ما با کلیتی روبهرو هستیم که به این صراحت بیان نمیشود (سطر پایانی هایکو) یک کلیت با امکان درکهای متفاوت توسط ناظرین متفاوت یک ناظر غربی خشونت ضربههای نهایی را در آن درک یا ناظر اجتماعی طنز پشت کار را در مییابد. و یک ناظر شاعر زیبایی را یک زیبایی ناب شرقی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر