دانلود مستقیم فیلم I Am Sam 2001 من سام هستم با لینک مدیافایر و زیرنویس فارسی
imdb: 7.3/10
براي دانلود روي خواندن مطالب ديگر کليک کنيد
من سام هستم ، شان پن،
http://www.mediafire.com/?2odkxiuzum5
http://www.mediafire.com/?aytbtxvedyy
http://www.mediafire.com/?1ggzqxn2h3i
http://www.mediafire.com/?0zdytgrjczh
http://www.mediafire.com/?fzhbcwx4xth
http://www.mediafire.com/?1wjmyxvnzm2
http://www.mediafire.com/?bg6h3nnyn0g
http://www.mediafire.com/?2mzz1vz1jni
Join the parts by HJSplit:
زیرنویس
http://www.all4divx.com/subtitles/I+Am+Sam/Farsi+Persian/1
راي مكاشفه در لايههاي عميقتر “من سام هستم” بايد از سطح احساساتي آن كه بسيار زيبا و تاثيرگذار ارائه شده، بگذريم. تضاد و كشمكش ظاهري فيلم، ميان سام و جامعهاي است كه ميخواهد دخترش را از او جداكند. جامعهاي كه بر پايهي استانداردهاي علمي خود، سام را پدري ناتوان و نامناسب براي لوسي ميداند. همين كشمكش از ابتدا تا انتها فيلم را به پيش ميبرد، اما كارگردان براي ايجاد تضادي عميقتر ترفندهاي ديگري را نيز به كار گرفته است. ترفندهايي كه در شخصيتپردازي و انتخاب بازيگران تجلي مييابد.
سام، شخصيت محوري فيلم، يك عقبماندهي ذهني است كه ضريب هوشياش در سطح يك كودك 7 ساله است و از اين گذشته، رفتارهاي ظاهرياش مانند حرف زدن، راه رفتن و برخوردهاي اجتماعياش نيز بسيار نامتعارف و غيرطبيعي است. ما پس از سكانسهاي اوليهي فيلم و شكلگيري بحران جدايي سام و لوسي، سام را در برابر وكيلي به نام ريتا ميبينيم. ريتا كه ميشله فايفر نقش او را ايفا ميكند، زني زيبا، ثروتمند و موفق است. از نخستين ملاقان سام و ريتا در دفتر وكالت، نخستين و مهمترين برداشت ما، تضاد پركنتراست اين دوشخصيت است: سام عقبمانده و ناتوان در برابر ريتاي زيبا و كامل.
انتخاب شون پن و ميشله فايفر براي اين دو نقش، چنان تضاد ظاهري عميقي پديد آورده كه در تمامي صحنههاي فيلم حتي پس از آشكارشدن ارزشهاي انساني سام به چشم ميآيد و جلب نظر ميكند. اما اين كه كارگردان از پيدايش چنين تضادي چه هدف ديگري را دنبال ميكند نيز مقولهي ديگري است كه به نظر نگارنده، موضوع اصلي فيلم را مدنظر دارد.
سام به دليل ناتواني ذهنياش اصول سادهاي را براي زندگي آموخته است: مهرباني، كمك به ديگران، راستگويي و صداقت. اصول سادهاي كه اغلب ذهنهاي هوشمند و تواناي يك جامعهي مدرن آنها را به ديدهي تحقير مينگرد و يا فقط به آنها تظاهر ميكند.
ريتا به عنوان نمونهي تيپيك يك انسان جامعهي مدرن، به هيچيك از اين اصول پايبند نيست.او از نخستين برخوردش با سام، به دروغ روي ميآورد و ميكوشد به هر طريقي او را از سر خود بازكند. در برخوردهاي بعدي نيز ريتا دائما به همسر وديگر كساني كه با آنها برخورد دارد، دروغ ميگويد و اساسا يكي از همين دروغهاست كه او را به پذيرش وكالت سام وادار ميسازد. در ريتا برخلاف سام نشانهاي از مهرباني به چشم نميخورد، اما او به نوعدوستي و تمايل به كمكرساني به ديگران تظاهر ميكند و از همين رو پروندهي وكالت سام را به عنوان وكالت رايگان با اهداف انساندوستانه به همكارانش نشان ميدهد. ريتا ميكوشد براي پيروزي در دادگاه، سام را نيز به دروغگويي وادارد، اما سام چنان به اصول اخلاقي خود پايبند است كه حتي وقتي به اين نتيجه ميرسد كه براي لوسي، پدر كاملي نيست، در صحن دادگاه، صادقانه به اين نكته اعتراف ميكند و شكست در دادگاه را به زيرپاگذاشتن اصول اخلاقي خود ترجيح ميدهد.
شكست سام در دادگاه، نقطهي عطفي در فيلم است. از اين مرحله به بعد، نقاط ضعف و ناكاميهاي انسانهاي كامل و بينقص جهان فيلم آشكار ميشود. ريتا در زندگي خانوادگياش كاملا شكست خورده است. به گفتهي وي، با وجود زيبايي و كمال جسمانياش، همسرش به خاطر زني كه زيباتر از اوست، به او خيانت ميكند و پسر خردسالش به دليل بيتوجهي و بيمحبتي ريتا، از او متنفر است. خانوادهاي كه سرپرستي لوسي را نيز پذيرفتهاند، با تمام تواناييهاي خود نميتوانند محبت خالصانهاي را كه سام به دخترش هديه كرده، از قلب لوسي پاك كنند و سام را از ذهن او خارج سازند.
تضاد رفتاري و اخلاقي سام با ديگر انسانهاي فيلم – به جز دوستان عقبماندهاش – مبين اين نكته است كه بحرانهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي جوامع مدرن، نتيجهي عدم پايبندي انسان مدرن به اصول بدوي و اوليهي انساني است. اصولي كه حتي وقتي توسط انسانهاي عقبماندهي همان جامعه رعايت ميشوند، آنان را به خوشبختي و شادكامي ميرسانند. نگاه كنيد به سام و دوستانش. آنان جامعهي كوچكي را تشكيل ميدهند كه اعضاي آن همواره براي كمك به ديگري حاضرند- سكانس خريد كفش براي لوسي - و علايق و تفريحاتشان نيز- تماشاي فيلم در كنار يكديگر - بسيار انسانيتر از ديگر انسانهاي جامعه به نظر ميرسد. از همين روست كه ريتا در سكانسهاي پاياني فيلم از حضور در كنار سام و دوستانش شرمگين نيست و حتي اذعان ميكند كه رابطهاش با سام براي او مفيدتر بوده است.
ويژگي ديگر سام و دوستانش، پيوند آنان با هنر به ويژه موسيقي و فيلم است. سام حتي نام لوسي را از يكي از ترانه هاي بيتلز برمي گزيند و در ديالوگ هاي آنها همواره به ديالوگ هاي فيلم هاي مورد علاقه ي آنها اشاره مي شود. اين در حالي است كه ديگر انسان هاي فيلم گويا همه ي اين چيزهاي زيبا را از ياد برده اند.
برآيند عناصر فيلم، ما را به اين نتيجه مي رساند كه خوشبختي انسان بيش از آن كه در گروي سلامت و كمال جسماني او باشد، به سرشت بشري و پاي بندي او به عواطف انساني وابسته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر